سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجو در سایت

سیرت سلمان
سلمان فارسی بر لشکری امیر بود . در میان رُعیا چنان حقیر می نمود که وقتی خادمی به وی رسید گفت : این توبره ی کاه بردار و به لشکرگاه سلمان بر . سلمان برداشت . چون به لشکرگاه رسید مردم گفتند :«امیر است» . آن خادم بترسید ودر قدم وی افتاد . سلمان گفت : «به سه وجه این کار از برای خود کردم نه از بهر تو هیچ اندیشه مدار . اول آنکه تکبر از من دفع شود ؛ دوم آنکه دل تو خوش شود ؛ سیم آنکه از عهده حفظ رعیت بیرون آمده باشم».


کلام بزرگان : مردم دنیا در کار دنیا دو گونه‏اند : آن که براى دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش بازداشت ، بر بازمانده‏اش از درویشى ترسان است و خود از دنیا بر خویشتن در امان . پس زندگانى خود را در سود دیگرى دربازد . و آن که در دنیا براى پس از دنیا کار کند ، پس بى آنکه کار کند بهره وى را از دنیا بسوى او تازد ، و هر دو نصیب را فراهم کرده و هر دو جهان را به دست آورده ، چنین کس را نزد خدا آبروست و هر چه از خدا خواهد از آن اوست . [نهج البلاغه]