سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجو در سایت

    ساقیا برخیز و در ده جام را
    خاک بر سر کن غم ایام را

    ساغر می بر کفم نه تا ز بر
    برکشم این دلق ازرق فام را

    گر چه بدنامی است نزد عاقلان
    ما نمی خواهیم ننگ و نام را

    باده در ده چند از این باد غرور
    خاک بر سر نفس نافرجام را

    دود آه سینه نالان من
    سوخت این افسردگان خام را

    محرم راز دل شیدای خود
    کس نمی بینم ز خاص و عام را

    با دلارامی مرا خاطر خوش است
    کز دلم یکباره برد آرام را

    ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
    هر که دید آن سرو سیم اندام را

    صبر کن حافظ به سختی روز و شب
    عاقبت روزی بیابی کام را


کلام بزرگان : همنشین بى خرد مباش که او کار خود را براى تو آراید و دوست دارد تو را چون خود نماید . [نهج البلاغه]