شکسته دل ز بانگ خوش نوایت
به ثلث درهم موی سیاهت
دلم منسوخ نسخ تار مویت
به نستعلیق زیبای نگاهت
غبار انگیختی، صد فتنه کردی
چه خونها ریخته تیغ سپاهت
چلیپا می نویسی با کج زلف
گره خورده قطر بر مشق هایت
ریاحین بوی ریحان خطت داشت
به مشکین موی افشان و رهایت
دوات چشم تو مشکین ترین است
سیه تر از دواتت، موی هایت
سیه مشقی که بر عارض تو داری
از آن بهتر نقوش دلربایت
کشیده خط بطلان بر هنرها
خط زیبای زیباتر نمایت
سزد زاستاد سر مشقی نگیرم
ز بعد دیدن چشم سیاهت
مرا صدان و یکاد و چارقل بود
نقوش با جمال روی ماهت
خطی زیبا که یزدان نقش کرده
نمای صورت است و بدر ماهت
1396
اسماعیل کاظمی
کلام بزرگان : مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورىتان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزهتر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى
محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورىاش از پى در آید .
و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ،
اندوهها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشهاى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران .
و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مىنگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مىخورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مىشنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]